خلاصه کتاب راز رهبران بزرگ ( نویسنده کن بلانچارد، مارک میلر)

دنبال این هستید که چطور یه رهبر واقعی بشید؟ کتاب راز رهبران بزرگ کن بلانچارد و مارک میلر یه نقشه راه عالیه! این کتاب بهتون نشون می ده که بهترین رهبرها چطور فکر می کنن و عمل می کنن تا هم خودشون رشد کنن و هم تیمشون رو به اوج برسونن. با خوندن این خلاصه، می تونید با اصول اساسی این کتاب آشنا بشید و اونها رو تو زندگی و کارتون پیاده کنید، بدون اینکه حتماً کل کتاب رو بخونید.

خب، بیاید روراست باشیم، تو دنیای پرسرعت امروز، همه ما دنبال راه هایی هستیم که هم خودمون رو بهتر کنیم و هم توی کارمون موفق تر باشیم. مخصوصاً اگه تو موقعیت رهبری یا مدیریت قرار داریم، این حس بیشتر هم میشه. دلمون می خواد تیممون رو به سمتی ببریم که نتیجه های فوق العاده ای بگیره و هر کسی حس کنه داره بهترین خودش میشه. اما خب، رهبری کردن فقط به معنای دستور دادن و کنترل کردن نیست، خیلی فراتر از این حرفاست. اینجاست که کتاب راز رهبران بزرگ نوشته کن بلانچارد و مارک میلر وارد میدون میشه و یه دیدگاه جدید و تازه بهمون میده.

این کتاب نه تنها یه داستان جذابه، بلکه یه عالمه درس کاربردی هم تو دلش داره که می تونه دیدگاهمون رو نسبت به رهبری و حتی زندگی شخصی مون عوض کنه. هدف این مقاله هم اینه که به طور کامل و کاربردی، این راز رو براتون باز کنه و نشون بده چطور می تونید این اصول رو توی زندگی واقعی به کار ببندید. پس اگه آماده اید که یه گام بزرگ به سمت تبدیل شدن به یه رهبر الهام بخش بردارید، تا آخر این مطلب با من همراه باشید.

معرفی کتاب و نویسندگان: دو استاد بی رقیب

قبل از اینکه بریم سراغ راز بزرگ، خوبه یه کم با نویسنده های این کتاب، یعنی کن بلانچارد و مارک میلر آشنا بشیم. واقعاً میشه گفت این دو نفر، از اسطوره های حوزه رهبری و مدیریت تو دنیان.

کن بلانچارد و مارک میلر: دو اسطوره رهبری

کن بلانچارد رو خیلی ها با کتاب پرفروش مدیر یک دقیقه ای می شناسن. ایشون یکی از تاثیرگذارترین نویسنده ها و سخنران ها تو زمینه کسب وکار و توسعه فردیه. بلانچارد با دکترا در رشته آموزش و رهبری و سال ها تجربه عملی، همیشه نشون داده که چقدر به مفاهیم رهبری و توانمندسازی افراد علاقه داره. از اون طرف، مارک میلر رو داریم. یه آدم باتجربه که کارش رو از خط تولید شروع کرده و پله پله بالا اومده و الان معاون یکی از بزرگ ترین رستوران های زنجیره ای دنیاست. فکرشو بکنید، یه نفر از کف کارخونه تا بالاترین سطوح مدیریتی رفته و تجربه عملی بی نظیری داره. همکاری این دو نفر، یعنی بلانچاردِ تئوریسین و میلرِ عملگرا، باعث شده که راز رهبران بزرگ یه کتاب فوق العاده کامل و کاربردی از آب دربیاد. تجربه های عملی میلر در کنار دانش عمیق بلانچارد، یه ترکیب برنده ساخته.

نگاهی اجمالی به کتاب راز رهبران بزرگ

کتاب راز رهبران بزرگ (The Secret: What Great Leaders Know and Do) از اون کتاب هاییه که تو قالب داستان، یه عالمه درس مهم به خواننده میده. این کتاب داستان یه دانشجوی جاه طلب به اسم بلیک رو روایت می کنه که دنبال معنای واقعی رهبریه. اون بعد از فوت پدرش، که خودش یه رهبر بزرگ بود، با دبی آشنا میشه. دبی هم یکی از همکاران قدیمی پدر بلیکه که جف (پدر بلیک) بهش راه و چاه رهبری رو یاد داده بود. دبی تو طول این داستان، همون راز بزرگ و چهار اصل کلیدی رشد رهبران رو به بلیک یاد میده. داستان محور بودن کتاب باعث میشه که خوندنش خیلی راحت و جذاب باشه و مفاهیم پیچیده رهبری رو به زبانی ساده و ملموس ارائه بده. هدف اصلی کتاب هم همینه: آموزش رهبری خدمت گزار و اصول رشد، نه با یه عالمه فرمول و جدول خشک، بلکه با یه روایت شیرین و قابل لمس.

فاش شدن راز: مفهوم رهبری خدمت گزار

حالا وقتشه بریم سراغ اون راز اصلی که کن بلانچارد و مارک میلر تو کتابشون فاش می کنن. این راز، چیزیه که تمام کتاب حول اون می چرخه و بهش لقب رهبری خدمت گزار رو میدن.

راز چیست؟

اگه بخوایم راز رهبران بزرگ رو تو یه جمله خلاصه کنیم، میشه گفت: رهبران بزرگ خدمت می کنند. (Great Leaders Serve). شاید با شنیدن این جمله اولش تعجب کنید. خدمت کردن؟ مگه رهبرها نباید دستور بدن و کنترل کنن؟ دقیقا! مفهوم اصلی رهبری خدمت گزار همینه که دیدگاهمون رو نسبت به رهبری کاملاً تغییر میده.

تو این دیدگاه، رهبر دیگه کسی نیست که فقط از بالا دستور میده و انتظار داره بقیه عیناً اجرا کنن. رهبر خدمت گزار، کسیه که خودش رو در جایگاه خدمتگزار تیمش می بینه. یعنی چی؟ یعنی تمام تلاشش رو می کنه تا اعضای تیمش به بهترین پتانسیل خودشون برسن. رهبر خدمت گزار، مسیر رو برای تیم هموار می کنه، منابع لازم رو در اختیارشون میذاره، موانع رو از سر راهشون برمی داره و بهشون کمک می کنه تا رشد کنن و به اهدافشون برسن. در واقع، تمرکز رهبر خدمت گزار روی موفقیت دیگران و رشد دادن اون هاست، نه فقط روی کنترل و مدیریت.

تفاوت رهبر خدمت گزار با رهبری سنتی

اگه به رهبری سنتی نگاه کنیم، معمولاً یه ساختار هرمی می بینیم. مدیر بالا نشسته و به زیردست هاش دستور میده. ارتباط بیشتر از نوع بالا به پایین (Top-down) هست، یعنی اطلاعات و تصمیمات از بالا به پایین جریان پیدا می کنه. تو این مدل، رهبر بیشتر شبیه یه رئیسه که نظارت می کنه و وظیفه اش اینه که مطمئن بشه کارها درست انجام میشن.

اما تو رهبری خدمت گزار، ما با یه ساختار متفاوت روبروییم. اینجا رهبر در پایین قرار می گیره و تیمش رو بالا می کشه. این مدل، یعنی رهبری از پایین به بالا (Bottom-up). رهبر خدمت گزار به جای کنترل، توانمندسازی می کنه. به جای دستور، حمایت و مربیگری می کنه. به جای تمرکز بر خودش، روی نیازها و رشد تیمش متمرکز میشه.

شاید بپرسید چرا این نوع رهبری تو دنیای امروز اینقدر حیاتیه؟ جوابش ساده ست: تو دنیای امروز که همه چیز با سرعت سرسام آوری در حال تغییره، سازمان ها نیاز به تیم های چابک و نوآور دارن. تیم هایی که خودشون صاحب اختیار باشن، بتونن سریع تصمیم بگیرن و از خلاقیتشون استفاده کنن. رهبری خدمت گزار دقیقاً همون چیزیه که به تیم ها این قدرت رو میده تا بهترین باشن. وقتی رهبر به اعضای تیمش اعتماد می کنه و ازشون حمایت می کنه، اون ها هم با اشتیاق بیشتری کار می کنن و نتایج بهتری به دست میارن. دیگه از اون فضای خشک و اداری خبری نیست و به جاش یه محیط کاری پویا و پرانرژی داریم.

ستون های راز: چهار اصل رشد رهبران بزرگ

بعد از اینکه مفهوم رهبری خدمت گزار رو فهمیدیم، دبی تو داستان کتاب راز به بلیک توضیح میده که رهبران بزرگ برای اینکه بتونن به بهترین شکل خدمت کنن و همیشه رو به جلو حرکت کنن، باید روی چهار اصل اساسی رشد تمرکز کنن. این چهار اصل، ستون های اصلی راز رو تشکیل میدن و در واقع، نقشه راهی هستن برای اینکه چطور از یه مدیر معمولی به یه رهبر خدمت گزار تبدیل بشیم.

اصل اول: شناخت کسب کنید (Acquire Knowledge)

اولین و شاید مهم ترین اصل، کسب دانشه. دبی به بلیک میگه که یه رهبر بزرگ، همیشه در حال یادگیریه. این یادگیری فقط به حوزه کاری محدود نمیشه، بلکه شامل یادگیری تو زمینه های شخصی و حتی عمومی هم میشه. هدف اینه که یه دید وسیع و عمیق نسبت به دنیای اطرافمون، کارمون و افرادی که باهاشون در ارتباطیم، پیدا کنیم.

چگونه؟ برای کسب دانش، راه های مختلفی هست:

• مطالعه مداوم: کتاب خوندن، مقالات تخصصی رو دنبال کردن، مجلات کسب وکار رو ورق زدن. فقط به خوندن بسنده نکنید، عمیق بخونید و سعی کنید مفاهیم رو درک کنید.
• شرکت در دوره ها و کارگاه ها: تو دوره های آموزشی مرتبط با کارتون یا حتی مهارت های نرم مثل مذاکره و ارتباط شرکت کنید.
• یادگیری از تجربه: هر اتفاقی که تو زندگی یا کارتون میفته، یه فرصت برای یادگیریه. از موفقیت ها و شکست ها درس بگیرید.
• دنبال کردن ترندها و تحولات: دنیای کسب وکار هر روز در حال تغییره. باید همیشه بروز باشید و بدونید چه اتفاقاتی داره میفته.

خیلی از مدیرها میگن وقت نداریم کتاب بخونیم یا تو کلاس شرکت کنیم، اما دبی تاکید می کنه که این یه اشتباه بزرگه. کسب دانش یه فرآیند همیشگی و بی پایانه و باید همیشه جزو اولویت های یه رهبر باشه. یادتون نره، ظرفیت یادگیری من، تعیین کننده ظرفیت مدیریت من است. اگر یادگیری را متوقف کنم، عملاً کارم را متوقف کرده ام.

اصل دوم: با دیگران در ارتباط باشید (Connect with Others / Teach)

دومین اصل، برقراری ارتباط عمیق و مؤثر با دیگرانه. دبی به بلیک میگه که یه رهبر بزرگ، فقط خودش دانش کسب نمی کنه، بلکه اون رو با دیگران هم به اشتراک میذاره و بهشون یاد میده.

چگونه؟

• گوش دادن فعال: شاید به نظرتون ساده بیاد، ولی گوش دادن واقعی به حرف های تیمتون، کلید برقراری ارتباط عمیقه. وقتی کسی حرف می زنه، واقعاً بهش گوش بدید، نه اینکه فقط منتظر باشید نوبت خودتون بشه تا حرف بزنید.
• پرسیدن سوالات صحیح: به جای اینکه فقط دستور بدید، سوالاتی بپرسید که اعضای تیمتون رو به فکر واداره و تشویقشون کنه خودشون به راه حل برسن. یه مربی خوب، به جای ماهی دادن، ماهیگیری یاد میده.
• مربیگری و منتورینگ: تجربه ها و دانش خودتون رو با افراد تیمتون به اشتراک بذارید. بهشون کمک کنید مهارت هاشون رو ارتقا بدن و پله های ترقی رو طی کنن. این نه تنها باعث رشد اون ها میشه، بلکه به تیمتون هم کمک می کنه قوی تر بشه.
• به اشتراک گذاشتن دانش: اگه مطلبی یاد گرفتید، تو جلسات تیم به اشتراک بذارید، یا یه کلاس کوچیک آموزشی برای همکارانتون برگزار کنید. این کار هم به شما کمک می کنه دانشتون تثبیت بشه و هم به دیگران کمک می کنه.

ارتباط قوی با اعضای تیم، باعث میشه اونها احساس ارزشمند بودن کنن و وفاداریشون به تیم و سازمان بیشتر بشه. وقتی تیمی همدل و همراه داشته باشید، خیلی راحت تر می تونید به اهداف بزرگ برسید.

اصل سوم: دنیای خود را گسترش دهید (Expand Your World)

سومین اصل اینه که از منطقه امنتون خارج بشید و تجربه های جدید کسب کنید. این گسترش دنیا می تونه هم تو حوزه کاری باشه و هم تو زندگی شخصی.

چگونه؟

• پذیرش چالش ها: اگه فرصتی برای انجام یه کار جدید یا مسئولیت بزرگتر پیش اومد، استقبال کنید. حتی اگه خارج از محدوده راحتی شما باشه. همین چالش ها هستن که باعث رشد میشن.
• سفر کردن و آشنایی با فرهنگ های جدید: سفر به جاهای جدید و آشنایی با آدم های مختلف، دیدگاه شما رو به دنیا بازتر می کنه. می تونید از نزدیک ببینید چطور آدم ها با چالش ها کنار میان و چطور مسائل رو حل می کنن.
• یادگیری مهارت های جدید: فقط به مهارت های مربوط به شغلتون محدود نشید. یه زبان جدید یاد بگیرید، یه ساز رو امتحان کنید، یا یه ورزش جدید شروع کنید. این کارها باعث میشه ذهن شما همیشه فعال بمونه و راه های جدیدی برای فکر کردن پیدا کنید.
• مواجهه با دیدگاه های متفاوت: با افرادی که نظراتشون با شما فرق داره، گفتگو کنید. سعی کنید دنیا رو از چشم اون ها ببینید. این کار باعث میشه انعطاف پذیرتر بشید و راه حل های خلاقانه تری پیدا کنید.

گسترش دنیا به شما کمک می کنه تا رهبر بهتری باشید. چون با تجربه و دیدگاه وسیع تری که پیدا می کنید، می تونید تصمیمات بهتر و جامع تری بگیرید و تیمتون رو تو مسیرهای جدید و نوآورانه هدایت کنید.

اصل چهارم: حکیم باشید (Be Wise)

آخرین اصل و شاید مهم ترینشون، حکمته. دبی به بلیک توضیح میده که حکمت، توانایی به کار بردن دانش، مهارت ها و تجربه های زندگی در زمان مناسب و به روش مناسب است. یعنی داشتن کلی اطلاعات به معنی حکیم بودن نیست. حکمت یعنی اینکه بدونی کی و کجا از دانش و تجربه ات استفاده کنی تا بهترین نتیجه رو بگیری.

چگونه؟

• تفکر عمیق و تأمل: وقت بذارید و به اتفاقات اطراف، تصمیمات و کارهاتون فکر کنید. چرا این اتفاق افتاد؟ چی می شد اگه جور دیگه ای عمل می کردم؟ این تأمل به شما کمک می کنه تا از اشتباهاتتون درس بگیرید و عاقلانه تر عمل کنید.
• مشورت با افراد باتجربه: آدم های حکیم معمولاً فروتن هستن و می دونن که همه چیز رو نمی دونن. پس از مشورت با افراد باتجربه و متخصص، ابایی نداشته باشید. گاهی یه جمله از یه آدم پخته، می تونه مسیر زندگی تون رو عوض کنه.
• درس گرفتن از اشتباهات: هیچ کس بی نقص نیست. همه اشتباه می کنن. مهم اینه که از اشتباهاتتون درس بگیرید و نذارید دوباره تکرار بشن. این فرآیند، پایه و اساس رسیدن به حکمته.
• درک عمیق از انسان ها: حکمت یعنی درک عمیق از انگیزه ها، ترس ها و امیدهای آدم ها. وقتی بتونید آدم ها رو خوب بشناسید، می تونید باهاشون ارتباط مؤثرتری برقرار کنید و بهتر رهبریشون کنید.

رهبران بزرگ نه تنها می دانند که چه کاری باید انجام دهند، بلکه می دانند چرا، چه زمانی و چگونه آن را انجام دهند؛ این همان حکمت است.

حکمت به رهبران کمک می کنه تا تو شرایط پیچیده، بهترین تصمیم ها رو بگیرن و تیمشون رو از بحران ها به سلامت عبور بدن. یه رهبر حکیم، الهام بخش بقیه هم هست، چون نشون میده که میشه با فکر و درایت، بر هر مانعی غلبه کرد.

بخش های کلیدی دیگر از کتاب

علاوه بر راز اصلی و چهار اصل رشد، کتاب راز رهبران بزرگ به چند مفهوم مهم دیگه هم اشاره می کنه که برای هر رهبری حیاتیه. این مفاهیم به ما نشون میدن که رهبری خدمت گزار فقط یه نظریه نیست، بلکه یه رویکرد عملیه که تو تمام ابعاد سازمان کاربرد داره.

چشم انداز و اجرا: دو پایه مهم رهبری

دبی به بلیک میگه که یه رهبر برای موفقیت، باید دو چیز رو خوب درک کنه: چشم انداز (Vision) و اجرا (Execution). چشم انداز یعنی دانستن اینکه به کجا می روید و اجرا یعنی چگونه به آنجا خواهید رسید.

یه رهبر خدمت گزار، اول یه چشم انداز واضح برای تیم یا سازمانش تعیین می کنه. این چشم انداز، همون مقصد نهایی و هدف بزرگیه که همه باید به سمتش حرکت کنن. بعد از تعیین چشم انداز، نوبت به اجرا می رسه. اینجا جاییه که رهبر خدمت گزار نقش خودش رو بازی می کنه: اون به تک تک اعضای تیم کمک می کنه تا اهداف فردی و تیمی خودشون رو تو راستای اون چشم انداز بزرگ دنبال کنن. رهبر مثل یه قطب نما عمل می کنه که مسیر رو نشون میده و بعدش مثل یه کشتی گیر باتجربه، به هر کدوم از پاروزنان کمک می کنه تا بهترین خودشون باشن و کشتی رو به سمت مقصد ببرن.

این دو مفهوم، مکمل همدیگه هستن. بدون چشم انداز، اجرا بی معنیه و بدون اجرا، چشم انداز فقط یه رویای دور از دسترسه. رهبران بزرگ همزمان هم آینده نگر هستن و هم تمرکز زیادی روی جزئیات اجرای عملیات دارن.

اهمیت استخدام صحیح در دیدگاه رهبران بزرگ

یکی دیگه از نکات مهمی که تو کتاب بهش اشاره میشه، اهمیت تصمیم گیری درست در مورد استخدام افراده. بلیک تو داستان، از اینکه مدیر یک شرکت بزرگ (آلن اسمیت) خودش برای مصاحبه با یه متقاضی تازه کار وقت میذاره، تعجب می کنه. دبی توضیح میده که این کار نشونه ضعف نیست، بلکه نشونه یه سازمان مسئولیت پذیره.

در واقع، رهبران بزرگ معتقدن که مهم ترین تصمیمی که یه سازمان می گیره، مربوط به استخدام آدم هاست. اگه آدم های درست رو انتخاب نکنید، هر چقدر هم که چشم انداز عالی داشته باشید یا برنامه های دقیق بچینید، باز هم به مشکل برمی خورید. استخدام افراد با استعداد، با انگیزه و با ارزش های همسو با سازمان، یه سرمایه گذاری بلندمدته که نتیجه اش رو تو عملکرد کلی تیم و موفقیت های آتی سازمان نشون میده. پس، اگه تو موقعیت استخدام هستید، وقت و انرژی کافی برای پیدا کردن بهترین ها بذارید، چون این مهم ترین تصمیم شماست.

داستان بلیک: از دانشجو تا رهبر

تو طول کتاب راز رهبران بزرگ، ما شاهد سفر بلیک هستیم. بلیک که یه دانشجوی تازه فارغ التحصیله و دنبال پیدا کردن شغل و معنای واقعی رهبریه، با راهنمایی های دبی و الهام گرفتن از پدرش، قدم به قدم اصول راز رو یاد می گیره و تو زندگیش به کار می بره.

از وقتی بلیک شروع به کسب دانش می کنه، با همکاراش ارتباط عمیق تر برقرار می کنه، از منطقه امنش خارج میشه و دنبال تجربه های جدید می ره و با خرد و درایت تصمیم می گیره، کم کم تغییرات بزرگی تو زندگیش اتفاق میفته. اون نه تنها شغل خوبی تو یه شرکت ایده آل (داینستار) پیدا می کنه، بلکه به سرعت تو کارش پیشرفت می کنه و به عنوان یه رهبر آینده دار شناخته میشه. داستان بلیک، نشون میده که آموزه های این کتاب صرفاً نظریه نیستن، بلکه کاملاً عملی و قابل پیاده سازی هستن. هر کسی، با هر سابقه ای، می تونه با به کار بستن این اصول، به یه رهبر خدمت گزار و الهام بخش تبدیل بشه. این داستان بهمون امید میده که رهبری چیزی نیست که باهاش به دنیا بیایم، بلکه یه سفره که با تعهد به رشد و خدمت، می تونیم توش پیشرفت کنیم.

چرا باید این کتاب را بخوانید؟ (حتی اگر خلاصه اش را خوانده اید!)

خب، الان شما یه دید کلی از کتاب راز رهبران بزرگ دارید و با مفاهیم اصلیش آشنا شدید. اما اگه بخوام یه توصیه دیگه هم بهتون بکنم، اینه که حتی اگه این خلاصه رو خوندید و ازش خوشتون اومد، بازم ارزشش رو داره که خود کتاب رو مطالعه کنید.

چرا؟ چون داستان محور بودن کتاب و روایت شیرین بلیک و دبی، یه حس و حال دیگه ای داره. غرق شدن تو جزئیات داستان، گفت وگوها، و چالش هایی که بلیک باهاشون روبروست، باعث میشه مفاهیم عمیق تر تو ذهنتون جا بیفته و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشه. خوندن کتاب کامل، مثل اینه که خودتون رو تو یه کلاس درس عملی رهبری تصور کنید که قدم به قدم با یه مربی باتجربه پیش میرید. خیلی وقت ها یه جمله یا یه مکالمه کوتاه تو کتاب، می تونه یه جرقه بزرگ تو ذهنتون بزنه که فقط با خوندن خلاصه بهش نمی رسیدید. اگه واقعاً دنبال تغییر و رشد تو مسیر رهبری هستید و می خواهید این اصول رو عمیقاً درک کنید، بهتون پیشنهاد می کنم حتماً نسخه کامل کتاب راز رهبران بزرگ رو تهیه و مطالعه کنید. مطمین باشید پشیمون نمیشید!

نتیجه گیری و کلام آخر

خب، رسیدیم به پایان سفرمون تو دنیای راز رهبران بزرگ. دیدیم که کن بلانچارد و مارک میلر چه دیدگاه عمیق و کاربردی رو درباره رهبری بهمون ارائه میدن. راز اصلی، همون مفهوم رهبری خدمت گزاره که می گه رهبران بزرگ، به جای اینکه فقط کنترل کنن، به دیگران خدمت می کنن تا به بهترین خودشون برسن. این یعنی توانمندسازی، حمایت و تمرکز بر رشد تیم، نه فقط بر عملکرد.

برای رسیدن به این نوع رهبری، باید روی چهار ستون اصلی رشد تمرکز کنیم:

1. شناخت کسب کنید: همیشه در حال یادگیری باشید، چه تو کار و چه تو زندگی.
2. با دیگران در ارتباط باشید: با گوش دادن فعال و مربیگری، به تیمتون کمک کنید رشد کنن.
3. دنیای خود را گسترش دهید: از منطقه امنتون خارج بشید و تجربه های جدید کسب کنید.
4. حکیم باشید: دانش رو با درایت و تفکر عمیق به کار ببرید و از اشتباهات درس بگیرید.

رهبری یک سفر بی پایانه و نیازمند تعهد دائمی به رشده. قرار نیست یک شبه رهبر بزرگی بشیم، اما با پیاده سازی گام به گام این اصول تو زندگی روزمره و کاری، می تونیم به تدریج به یه رهبر الهام بخش تبدیل بشیم که هم خودش رو به اوج می رسونه و هم تیمش رو. مهم نیست الان تو چه جایگاهی هستید، حتی اگه هنوز رهبر یه تیم بزرگ نیستید، می تونید از همین امروز شروع کنید و این اصول رو تو روابط شخصی و کاریتون به کار ببرید. چون همونطور که دبی به بلیک گفت، همه ما این فرصت رو داریم که تو زندگی دیگران تاثیرگذار باشیم و رهبری کنیم. پس معطل چی هستید؟ اولین قدم رو بردارید و شروع به ساختن خودتون به عنوان یه رهبر خدمت گزار کنید.