
خلاصه کتاب ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب ( نویسنده محمدحسین بادامچی )
کتاب «ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب» نوشته محمدحسین بادامچی، تلاشی جامع برای بررسی ابعاد پیچیده رویارویی فرهنگ و فلسفه اسلامی-ایرانی با پدیده تکنولوژی غربی است. این کتاب به شما کمک می کند تا عمق این چالش رو فراتر از ابزارهای صرف، بشناسید و بفهمید چطور تکنولوژی روی زندگی فکری و اجتماعی ما تاثیر گذاشته.
تکنولوژی، این واژه که این روزها خیلی زیاد به گوشمون می خوره، دیگه فقط محدود به گوشی هوشمند تو دستمون یا اون ماشین های غول پیکر تو کارخونه ها نیست. تکنولوژی مثل یه موج سهمگین، اومده و داره پایه های فکری، فرهنگی و اجتماعی ما رو زیر و رو می کنه. ما ایرانی ها، با اون ریشه های عمیق اسلامی و فرهنگ غنی مون، چطور باید با این پدیده غربی روبه رو بشیم؟ آیا می تونیم اونو اهلی کنیم یا اون قراره ما رو اهلی کنه؟ اینا سوالاتیه که هر آدم متفکری باید از خودش بپرسه. کتاب «ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب» هم دقیقاً همینه. اومده که برای این سوالات مهم، یه جواب یا حداقل یه چارچوب فکری درست و حسابی پیدا کنه.
این کتاب یه جورایی نقشه راهیه برای فهمیدن اینکه مواجهه مون با تکنولوژی از کجا شروع شده، تو طول تاریخ چه فراز و نشیب هایی داشته و الان کجای کاریم. قراره تو این مقاله، یه سفر فشرده به دل این کتاب داشته باشیم و ببینیم چه گنجینه هایی از اندیشه ها و تحلیل ها توش پنهان شده. پس با ما همراه باشید تا بهتون بگیم چرا این کتاب می تونه دید شما رو نسبت به تکنولوژی و فرهنگ خودمون، حسابی تکون بده.
درباره کتاب و ریشه های آن
اول از همه، بذارید یه معرفی کوتاه از نویسنده یا بهتره بگم، تدوین گر این کتاب مهم داشته باشیم: آقای محمدحسین بادامچی. ایشون خودشون یکی از پژوهشگرای فعال تو حوزه فلسفه و علوم اجتماعی هستن و از اون کسایی هستن که دغدغه فهم عمیق مسائل روز جامعه رو دارن.
اما این کتاب چطور به وجود اومده؟ این کتابی که دست ماست، در واقع یه جورایی چکیده و ثمره یه اتفاق مهم فکریه که سال ۱۳۹۲ تو دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. اسم اون همایش «فرهنگ و تکنولوژی؛ درنگی فرهنگی در مسیر پُرشتاب صنعتی شدن» بود. قضیه این بود که جمعی از فارغ التحصیلای دانشگاه شریف تو «اندیشکده راهبردی مهاجر دانشگاه شریف» یه فکری به سرشون می زنه. می بینن تو مملکت ما، خیلی ها فقط از تکنولوژی حرف می زنن، اونم از جنبه های فنی و اقتصادی ش. مثلاً میگن چقدر سرعت اینترنت بالاست، یا فلان کارخونه چقدر تولید کرده. اما کمتر کسی پیدا میشه که بگه این تکنولوژی لعنتی، داره چه بلایی سر فرهنگ و ذهن و روح مردم میاره. خلاصه، تصمیم می گیرن یه همایش راه بندازن که توش استادان و صاحب نظران مختلف، از رشته های مهندسی گرفته تا علوم انسانی، بیان و حرف دلشون رو بزنن، اونم از زاویه فرهنگی و فلسفی. کتابی که الان دارید خلاصه ش رو می خونید، همون مجموعه سخنرانی ها و مقالاتیه که تو اون همایش ارائه شده. پس این کتاب، یه اثر معمولی نیست، یه جریانه فکریه که داره میگه آقا جان! تکنولوژی فقط یه ابزار نیست، یه پدیده فرهنگیه، یه جور نگاه به دنیاست که باید خیلی جدی تر از اینا بهش توجه کنیم.
ساختار کلی کتاب: پنج جریان فکری و فلسفی معاصر (نمای کلی فصول)
این کتاب مثل یه رودخونه می مونه که از پنج تا چشمه مختلف آب می گیره. هر چشمه هم یه جریان فکری و فلسفی متفاوته که از یه زاویه خاص به پدیده تکنولوژی نگاه می کنه. این پنج تا جریان فکری، همون پنج فصل اصلی کتاب رو تشکیل میدن و در واقع، پنج تا زاویه دید مختلف رو برای مواجهه با تکنولوژی غربی پیش روی ما میذارن:
- اولین فصل میره سراغ ریشه ها، یعنی سنت فلسفه اسلامی.
- فصل دوم، بحث تکنولوژی رو با نگاه به مفهوم «گشتل» مارتین هایدگر و تفکرات احمد فردید، یه بُعد عمیق تر میده.
- فصل سوم، تکنولوژی رو تو دل «معضل تاریخی تجدد ایرانی» و از منظر ایده آلیسم آلمانی بررسی می کنه.
- فصل چهارم، یه نگاه آکادمیک تر به فلسفه تکنولوژی داره و رویکردهای مختلف رو تحلیل می کنه.
- و بالاخره فصل پنجم، میره سراغ عمل و میبینه چطور این همه حرف و حدیث رو میشه تو سیاست گذاری های تکنولوژی تو ایران پیاده کرد.
این ساختار، به خواننده این امکان رو میده که با طیف وسیعی از دیدگاه ها آشنا بشه و بفهمه که چالش تکنولوژی، چقدر پیچیده تر از اونیه که به نظر میرسه.
خلاصه فصل به فصل کتاب (تحلیل عمیق محتوا)
فصل اول: گفت وگوی قدسی و عرفی: فلسفۀ اسلامی و تکنولوژی غربی
تو این فصل، نویسنده ها میان سراغ یکی از قدیمی ترین و عمیق ترین سنت های فکری ما، یعنی فلسفه اسلامی. اینجا دیگه بحث فقط سر این نیست که تکنولوژی خوبه یا بد، بلکه میخوان ببینن اساساً نگاه جهان بینی اسلامی به این پدیده چیه. اندیشمندانی مثل سید حسین نصر، مهدی گلشنی، جمیله علم الهدی، حجت الاسلام خسروپناه و حجت الاسلام پارسانیا تو این بخش، هر کدوم از زاویه خودشون به قضیه نگاه کردن. مثلاً سید حسین نصر، که استاد مسلم فلسفه سنتیه، به این میپردازه که تکنولوژی جدید چطور سنت رو به چالش میکشه و آیا میشه یه تکنولوژی سنتی هم داشت؟
یه بحث جالب تو این فصل، برمیگرده به مفهوم فرهنگ از نگاه ناصرخسرو، شاعر و متفکر بزرگ ایرانی. ناصرخسرو حدود هزار سال پیش یه تعریف از فرهنگ داده که خیلی قشنگه: گردآورندۀ همۀ تجربت ها و دانش های آدمی را فرهنگ خوانند و در فایدت آن گویند که مرد را قانع کند تا اصول را برگزیند و فروع را فروگذارد و ضرورت را بر صورت رجحان دهد. یعنی چی؟ یعنی فرهنگ، اون چیزیه که به آدم میگه چی اصله و چی فرع، چی مهمه و چی نه. حالا اگه فرهنگ تو یه جامعه ضعیف باشه، علم و تکنولوژی میشن اولویت اول، بدون اینکه به این فکر کنیم که اصلاً این علم و تکنولوژی رو برای چی میخوایم؟ تهش قراره به کجا برسیم؟
یه نکته دیگه که تو این فصل میاد، تفاوت بین تکنولوژی قدیم و تکنولوژی جدید از دید یه فیزیک دان برجسته به اسم فریمن دایسون. دایسون میگه تکنولوژی قدیم، مثلاً همون دوچرخه خودمون، یه خیر عام داشت، یعنی فقیر و غنی فرقی نمیکرد، همه بهش دسترسی داشتن و زندگیشون رو راحت تر میکرد. اما تکنولوژی های جدید، بیشتر تو دست پولدارا و قدرتمنداس و یه جورایی داره شکاف رو بیشتر میکنه. این دیدگاه نشون میده که تکنولوژی همیشه همون چیزی نیست که فکر می کنیم، گاهی اوقات می تونه یه ابزار برای قدرت و نابرابری باشه.
اهمیت کلمات صنعت و فن تو فارسی و عربی هم بحث میشه. قبلاً این کلمات هم معنی هنر رو میدادن، هم معنی تکنولوژی. مثلاً به هنرمند میگفتیم فنان یا صنعتگر. ولی تو غرب، با اومدن تکنولوژی جدید، این دو معنی از هم جدا شدن. این خودش نشون میده که چطور زبان و فرهنگ ما، هنوز یه جور وحدت بین هنر و تکنولوژی رو حفظ کرده، چیزی که شاید تو غرب گم شده.
تکنولوژی قدیم، مثل دوچرخه، یه خیر عام داشت که فقیر و غنی بهش دسترسی داشتن، اما تکنولوژی جدید عمدتاً تو دست قدرتمنداس و این نشون میده که جهت گیری تکنولوژی چقدر میتونه تحت تاثیر فرهنگ و ارزش های جامعه باشه.
فصل دوم: مسئلۀ لاینحل تکنیک: تکنولوژی به مثابۀ گشتل
این فصل یه خورده بحث رو سنگین تر و فلسفی تر میکنه، چون میاد سراغ یه فیلسوف آلمانی به اسم مارتین هایدگر. هایدگر یه مفهومی داره به اسم گشتل (Gestell) که خیلی تو فهم تکنولوژی کمک میکنه. گشتل رو نمیشه دقیقاً ترجمه کرد، ولی یه جورایی میشه گفت چارچوب بندی یا چیدمانی که تکنولوژی جدید به ما تحمیل میکنه. یعنی تکنولوژی فقط یه ابزار نیست که ما ازش استفاده کنیم، بلکه یه نوع نگاه به جهانه که همه چیز رو به مثابه منبع یا ذخیره می بینه. مثلاً رودخونه دیگه رودخونه نیست، میشه منبع تولید برق. کوه دیگه کوه نیست، میشه منبع استخراج معدن.
اندیشمندای ایرانی مثل احمد فردید، این تفکر هایدگر رو وارد فضای فکری ایران کردن و گفتن که این تکنیک (که از گشتل هایدگر میاد) خودش مهم ترین مشکل ما تو مواجهه با مدرنیته و غرب. از نظر اونا، این تکنولوژی داره ما رو به سمت یه زندگی صرفاً مادی و ماشینی میبره و ریشه های معنوی و فرهنگی ما رو خشک میکنه. این فصل یه جورایی به ما هشدار میده که حواسمون باشه، ممکنه ما فکر کنیم داریم از تکنولوژی استفاده میکنیم، ولی در واقع این تکنولوژی هست که داره از ما استفاده میکنه و ما رو به سمت یه مسیر خاصی میکشونه که شاید با ارزش های ما جور درنیاد.
فصل سوم: معضل تاریخی تجدد ایرانی: پرسش از بنیادهای فلسفی تاریخی تکنولوژی
اینجا دیگه بحث میره سراغ اینکه ما ایرانی ها چطور با مدرنیته و تجدد روبه رو شدیم و تکنولوژی چه نقشی تو این قضیه داشته. این فصل با اتکا به سنت ایده آلیسم آلمانی (مثل هگل)، به تکنولوژی به چشم یه جزئی از معضل تاریخی تجدد ایرانی نگاه میکنه. یعنی از اول، ما تو این مواجهه یه مشکل ریشه ای داشتیم.
ابراهیم فیاض و محمدعلی مرادی، از جمله اندیشمندانی هستن که تو این بخش، دیدگاه های خودشون رو مطرح کردن. مثلاً یه سوال مهم که مطرح میشه اینه: مهندس مسلمان چگونه ممکن است؟ این سوال شاید اولش عجیب به نظر برسه، مگه مهندسی هم مسلمون و غیرمسلمون داره؟ ولی منظور اینه که چطور یه مهندس میتونه تو چارچوب تکنولوژی مدرن که از غرب اومده، کار کنه، در حالی که ارزش ها و نگاه دینی خودش رو هم حفظ کنه؟ آیا میشه یه مهندسی اسلامی داشت؟ یا وقتی تکنولوژی پیشرفت میکنه، چه بلایی سر معنا میاد؟ آیا این پیشرفت صرفاً کمی و ابزاریه و بحران های معنایی ایجاد نمیکنه؟ این فصل با این سوالات بنیادی دست و پنجه نرم میکنه و نشون میده که ما تو ایران یه مشکل تاریخی با تجددمون داریم که تکنولوژی یکی از جلوه های بارزشه.
فصل چهارم: تحلیل چیستی تکنولوژی: رویکردهای فلسفۀ تکنولوژی
فصل چهارم یه جورایی میره سراغ نگاه آکادمیک تر به فلسفه تکنولوژی. اینجا دیگه کمتر از هایدگر و فردید و این جور بحث های سنگین خبریه و بیشتر به رویکردهای دانشگاهی و تخصصی تر پرداخته میشه. علی پایا، مصطفی تقوی و حجت الاسلام پیروزمند، اندیشمندان مطرح تو این فصل هستن.
اینجا مثلاً بحث میشه که چطور مهندسی (که تو ایران خیلی هم بهش بها میدیم) میتونه با علوم انسانی ارتباط برقرار کنه. آیا فقط مهندس بودن کافیه یا مهندس باید از تاریخ و فلسفه و جامعه شناسی هم سر رشته داشته باشه؟ این فصل ارزیابی نقادانه ای از این رابطه ارائه میده. همچنین، به سطوح تاثیرگذاری مبانی شناختی-هنجاری بر تکنولوژی پرداخته میشه. یعنی باورها، ارزش ها و دانش ما چطور میتونن روی جهت گیری و حتی شکل تکنولوژی تاثیر بذارن؟ آیا تکنولوژی ذاتاً خنثی و بی طرفه یا تحت تاثیر ارزش هاییه که توش ریشه کرده؟ این فصل سعی میکنه به این سوالات جواب بده و یه دید عمیق تر از ماهیت تکنولوژی رو به ما بده.
فصل پنجم: جمهوری اسلامی و مسئلۀ توسعه: چالش های سیاست گذاری تکنولوژی در ایران
خب، بالاخره میرسیم به فصلی که بیشتر جنبه عملی داره و میره سراغ سیاست گذاری تکنولوژی. این همه حرف زدیم از فلسفه و فرهنگ و چالش ها، حالا ببینیم تو دنیای واقعی و تو جمهوری اسلامی، چطور با این پدیده برخورد میشه و چه چالش هایی تو سیاست گذاری ها وجود داره.
تو این فصل، افرادی مثل شجاعی زند، رفیعی آتانی و حسن بنیانیان، یه نگاه انتقادی به وضعیت فعلی سیاست گذاری تکنولوژی تو ایران دارن. اونا معتقدن که ما بیشتر به جنبه های کمی و رشد صرفاً تکنولوژیک نگاه کردیم و ابعاد فرهنگی و اجتماعی رو فراموش کردیم. یه جورایی میگن که توسعه ما بیشتر یه توسعه گرایی غیرفرهنگی بوده و هست.
از اون طرف، پژوهشگرانی مثل سوزنچی، طباطباییان، فاتح راد، نادری و تقوی، میان و درباره ابعاد سیاست گذاری بومی و اسلامی تکنولوژی بحث میکنن. اونا سعی میکنن راهکارهایی رو ارائه بدن که چطور میشه تکنولوژی رو نه فقط وارد کرد و استفاده کرد، بلکه جوری توسعه داد که با فرهنگ و ارزش های بومی و اسلامی ما همخونی داشته باشه. این فصل، در واقع پلیه بین حرف و عمل و نشون میده که چقدر مهمه که سیاست گذاران ما، دغدغه های فرهنگی و فلسفی رو تو تصمیم گیری هاشون لحاظ کنن.
نکات کلیدی و درس آموخته ها از کتاب ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب
بعد از این همه سیر و سفر تو دنیای افکار و مباحث مطرح شده تو این کتاب، حالا وقتشه که یه جمع بندی از نکات کلیدی و درس هایی که میشه ازش گرفت، داشته باشیم:
اول از همه، مهم ترین نکته اینه که تکنولوژی فقط یه ابزار خنثی نیست! این حرف رو هزار بار هم بگیم کمه. تکنولوژی یه پدیده پیچیده ست که ابعاد فرهنگی، فلسفی، اجتماعی و حتی تاریخی داره. اگه فقط بهش به چشم یه وسیله نگاه کنیم، یه عالمه جنبه های مهمش رو از دست میدیم و ممکنه با چالش های بزرگ تری روبه رو بشیم که اصلاً فکرش رو هم نمیکنیم.
دوم، این کتاب به ما یادآوری میکنه که باید یه بازنگری اساسی تو سیاست گذاری های توسعه و تکنولوژی تو کشورمون داشته باشیم. نمیشه همین طوری بی گدار به آب زد و تکنولوژی رو وارد کرد. باید ببینیم این تکنولوژی با فرهنگ ما سازگاره؟ چه تبعاتی داره؟ آیا واقعاً به درد جامعه ما میخوره؟
سوم، این مواجهه با تکنولوژی یه قضیه چندبعدیه. نمیشه با یه نگاه ساده یا تک بعدی سراغش رفت. لازمه هم مهندسین، هم جامعه شناسان، هم فلاسفه، هم سیاست گذاران و هم مردم عادی، همگی بهش فکر کنن و ابعاد مختلفش رو درک کنن. این کتاب دقیقاً همین نگاه چندبعدی رو به ما میده و کمک میکنه که دیگه از یه زاویه دید محدود به تکنولوژی نگاه نکنیم.
تکنولوژی یه پدیده پیچیده ست که فراتر از ابزارهای فنی و اقتصادی، ابعاد عمیق فرهنگی، فلسفی و اجتماعی داره که اگه بهشون توجه نکنیم، ممکنه چالش های بزرگی برای ما ایجاد کنه.
نقد و بررسی کتاب (نقاط قوت و قابل تأمل)
حالا بیایم یه نگاه منصفانه به خود کتاب بندازیم. هر اثری، هر چقدر هم خوب باشه، نقاط قوت و ضعف خودش رو داره. این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست.
نقاط قوت
از مهم ترین نقاط قوت این کتاب، میشه به جامعیتش تو گردآوری دیدگاه های مختلف اشاره کرد. یعنی شما با خوندن این کتاب، با طیف وسیعی از اندیشه ها و تفکرات تو حوزه تکنولوژی و فرهنگ تو ایران آشنا میشید. این فقط یه نگاه خاص نیست، بلکه صدای بلند چندین دیدگاه متفاوته.
نکته دیگه، بررسی عمیق و چندوجهی مسئله تکنولوژیه. این کتاب فقط به جنبه های فنی نمی پردازه، بلکه میره تو دل فلسفه، فرهنگ، تاریخ و حتی سیاست گذاری تا ابعاد مختلف این پدیده رو واکاوی کنه. این عمق نگاه باعث میشه خواننده یه دید جامع و کامل پیدا کنه.
یکی دیگه از خوبی های کتاب، ایجاد یه بستر برای گفت وگو و تعامل بین رشته های مهندسی و علوم انسانیه. این دو حوزه تو دانشگاه ها و حتی تو جامعه ما، خیلی وقتا از هم جدا هستن. این کتاب اما سعی میکنه این دو رو به هم نزدیک کنه و نشون بده که چقدر به هم نیاز دارن. مثلاً یه مهندس فقط نباید کد بزنه، باید بفهمه کدش رو تو چه جامعه ای و برای چه فرهنگی داره مینویسه.
و آخر اینکه، معرفی طیف وسیعی از اندیشمندان ایرانی و دیدگاه های اون ها، از دیگه نقاط قوت کتابه. این باعث میشه که ما با متفکران داخلی خودمون بیشتر آشنا بشیم و بفهمیم که تو کشور ما هم آدم های بزرگی هستن که دارن روی این مسائل عمیق فکر میکنن.
نقاط قابل تأمل/چالش ها
همونطور که گفتم، هیچ اثری بی عیب نیست. این کتاب هم با وجود تمام خوبی هاش، یه سری نکات قابل تأمل داره. چون این کتاب مجموعه مقالات یه همایشه، ممکنه انسجام کلیش یه خورده دچار چالش بشه. یعنی ممکنه شما حس کنید دارید چند تا مقاله متفاوت رو کنار هم میخونید، نه یه کتاب با یه خط سیر کاملاً مشخص. خب، این یه جورایی طبیعیه چون هر نویسنده ای دیدگاه و سبک خودش رو داره.
نکته دیگه اینه که عمق مقالات میتونه متفاوت باشه. بعضی ها خیلی عمیق تر و بعضی ها شاید سطحی تر به قضیه پرداختن که این میتونه روی یکپارچگی تجربه خواننده تاثیر بذاره. گاهی وقت ها یهو وارد یه بحث خیلی تخصصی میشی و بعدش یهو برمیگردی به یه بحث عمومی تر.
و یه چالش دیگه که میشه بهش اشاره کرد، لزوم گسترش بحث های عملی و راهکارهای اجرایی در کنار مباحث نظریه. کتاب بیشتر به تئوری و تحلیل میپردازه و شاید کمتر راهکارهای عملی و چطور این همه فکر رو پیاده کنیم، ارائه میده. البته خب، این ذات یه کتاب فلسفیه، ولی برای کسانی که دنبال راه حل های عملی هستن، ممکنه این بخش یه خورده جای خالی داشته باشه.
این کتاب به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
حالا که حسابی با این کتاب آشنا شدیم، شاید بپرسید این کتاب به درد چه کسایی میخوره؟ کی باید این کتاب رو بخونه؟
- اگه دانشجو یا پژوهشگرید، مخصوصاً تو رشته های فلسفه، علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، الهیات، مهندسی یا حتی مدیریت تکنولوژی، این کتاب براتون یه منبع دست اول و حیاتیه. اینجا میتونید دیدگاه های مختلف رو کنار هم ببینید و برای پایان نامه یا مقالاتتون کلی ایده بگیرید.
- اگه اهل مباحث فکری و فلسفید و دوست دارید بدونید چالش های فرهنگی و اجتماعی که تکنولوژی تو جامعه ایران اسلامی ایجاد کرده چیه، این کتاب شما رو سیراب میکنه. اینجا عمیق ترین سوالات فلسفی مطرح میشن.
- برای مدیران و سیاست گذاران تو حوزه علم، فناوری، فرهنگ و آموزش هم این کتاب یه جورایی باید کتاب بالینی باشه! چون بهشون کمک میکنه ابعاد فرهنگی و اجتماعی تکنولوژی رو بهتر درک کنن و بتونن سیاست گذاری های بومی و اسلامی تری داشته باشن. اگه یه مدیر یا تصمیم گیرنده هستید، بدونید که تکنولوژی فقط چرخوندن یه پیچ نیست، ابعاد خیلی عمیق تری داره که باید حواستون بهش باشه.
- و البته، برای همه خواننده های کنجکاو که دوست دارن قبل از خرید یا خوندن کامل یه کتاب، یه دید کلی و درست ازش داشته باشن، این مقاله و در نهایت خود کتاب، یه انتخاب عالیه. اگه دوست دارید اطلاعاتتون رو از این چالش مهم بالا ببرید، معطل نکنید!
نتیجه گیری
در نهایت، کتاب «ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب» یه جورایی زنگ خطره. زنگ خطری که به ما میگه حواسمون به پدیده تکنولوژی باشه. این کتاب فقط یه مجموعه از مقالات نیست، بلکه یه دعوت به تفکره. دعوتی که میگه ما ایرانی ها، با اون همه تاریخ و فرهنگ و دین مون، نمیتونیم مثل بقیه جوامع به تکنولوژی نگاه کنیم.
این کتاب به ما نشون میده که تکنولوژی مثل یه شمشیر دولبه ست؛ هم میتونه باعث پیشرفت و رفاه بشه، هم میتونه ریشه های فرهنگی و هویتی ما رو بزنه. پس باید خیلی هوشمندانه و با یه نگاه عمیق و فلسفی باهاش روبه رو بشیم. بحثی که تو این کتاب شروع شده، باید تو جامعه ما ادامه پیدا کنه و همه ما، از دانشجو گرفته تا استاد و سیاست گذار، به ابعاد فرهنگی و فلسفی توسعه بیشتر فکر کنیم.
امیدواریم این خلاصه تونسته باشه دید خوبی از این کتاب مهم بهتون بده و ترغیبتون کرده باشه که اگه تو این حوزه ها دغدغه مندید، خود کتاب رو هم بخونید و وارد این بحث عمیق و مهم بشید. یادمون باشه، آینده ما دست همین مواجهه هوشمندانه با تکنولوژیه.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب | بادامچی" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب | بادامچی"، کلیک کنید.